زندگینامه شاطر عباس صبوحی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام به وبسایت اشعار شاعران خوش امدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اشعار شاعران و آدرس poetry-s.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 453
:: کل نظرات : 185

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 33
:: باردید دیروز : 99
:: بازدید هفته : 33
:: بازدید ماه : 7057
:: بازدید سال : 15690
:: بازدید کلی : 2261236

RSS

Powered By
loxblog.Com

Poetry.poets

زندگینامه شاطر عباس صبوحی
دو شنبه 4 خرداد 1394 ساعت 17:41 | بازدید : 1767 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

شاطر عباس متخلص به صبوحی، تولد او را به سال ۱۲۷۵ در شهر قم، اقامتگاهش را تهران، نام پدر او را کربلایی محمد علی و نام جدش را مشهدی مراد نوشته‌اند،

 

دربارۀ سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفته‌اند: قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوش‌ترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهره‌ای بسیار جذاب به او بخشیده بود آنچنان که نظرها را بسوی خود جلب می‌کرد.

 

 

 

صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خویش گفته‌اند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر می‌رسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن می‌کرد و پیشبندی لطیف می‌بست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر می‌نمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود.

 

در شرح حالش آمده است: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات می‌باشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است. از جزئیات زندگی این شاعر اطلاع دقیقی در دست نیست. وفات شاطر عباس صبوحی به سال ۱۳۱۵ در تهران اتفاق افتاد.

 

ظاهراً معروفیت او بیشتر بدان سبب است که چنان که گفته‌اند از سواد خواندن و نوشتن بی‌بهره بوده و با این حال طبعی موزون داشته و اشعاری عاشقانه می‌سروده است.

 

این مجموعه به کوشش یکی از همراهان گنجور با استفاده از دو چاپ جداگانه: یکی تهیه شده به اهتمام حبیبی کهدر و دیگری چاپ انتشارات منوچهری به کوشش احمد کرمی گردآوری شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

 

آثار شاطر عباس عبارتند از: غزلیات، غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده، دوبیتی‌ها، مخمس

 

نمونه ای از اشعار وی را در ذیل ملاحظه فرمایید؛

 

 

گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود

آنچنان جای گرفته است که مشکل برود

پایم از قوت رفتار، فرو خواهد ماند

خنک آن کس که حذر کرد، پی دل برود

گر همه عمر، نداده است کسی دل به خیال

چون بیاید به سر کوی تو، بی‌دل برود

کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست

مگر آنکس که به شب آید و غافل برود

ساربان! تند مران، ورنه، چنان می‌گریم

که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود

سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن

سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود

باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسم

که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود

گر همه عمر صبوحی خوش و شیرین باشد

این سخن ماند ندانم که چه با دل برود

 

*****

 

من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم

هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم

دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم

گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم

خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم

چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم

دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش

من بیچاره گرفتار خیال خویشم

دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم

برود عمر عزیز ار به سر تشویشم

من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم

گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم

 

*****

 

و در آخر یکی از شاهکار‌های این شاعر گرانمایه را تقدیم میکنیم

 

دو چشم مست تو، خوش می‌کشند ناز از هم

نمی‌کنند دو بد مست، احتراز از هم

شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت

گشای چشم و جدا کن سپاه ناز هم

میان ابرو و چشم تو، فرق نتوان داد

بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم

کس از زبان تو، با ما سخن نمی‌گوید

چه نکته‌ایست که پوشند اهل راز از هم

شب فراق تو بگسیخت در کف مطرب

ز سوز سینهٔ من، پرده های ساز از هم

به باغ سرو صنوبر چو قامتت دیدند

خجل شدند ز پستی، دو سر فراز از هم

پری رخان چو گرفتار و درهمم خواهند

گره زنند به زلف و کنند باز از هم

تو در نماز جماعت مرو که می‌ترسم

کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم

دلم به زلف تو، مانند صعوه می‌ماند

که اش به خشم بگیرن د دو شاهباز از هم

تو بوسه از دو لبت دادی و صبوحی جان

به هیچ وجه، نگشتیم بی‌نیاز از هم





:: برچسب‌ها: زندگی نامه شاطر عباس صبوحی-زندگی نامه-بیوگرافی شاطر عباس صبوحی- زندگی نامه شاطر عباس صبوحی -بیوگرافی شاطر عباس صبوحی-بیوگرافی شاطر عباس صبوحی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: