سیما یاری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام به وبسایت اشعار شاعران خوش امدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اشعار شاعران و آدرس poetry-s.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 453
:: کل نظرات : 185

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 245
:: باردید دیروز : 629
:: بازدید هفته : 930
:: بازدید ماه : 874
:: بازدید سال : 16587
:: بازدید کلی : 2262133

RSS

Powered By
loxblog.Com

Poetry.poets

سیما یاری
پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 ساعت 16:43 | بازدید : 52473 | نوشته ‌شده به دست hossein.zendehbodi | ( نظرات )

فردا دیر است

حالا بیا

با نوازش هایت

با لبخندت

با سلام ات،

ببین!

من پراکنده شدم

با خاک پراکنده ی سرد

از سقوط بمب روی خانه

من پراکنده شدم

با قطرات فواره ی خون

از سقوط شمشیر، روی شریان مگو

با ضرب قمه، روی کتف

من پراکنده شدم

و تو در من بودی

جمع ام کن.

با نگاهت

روشن…

جمع ام کن

در حلقه ی بازوهایت

با بوسه روی زخم گلویم

با بوسه روی زخم کتفم

با بوسه روی قلبم

هنوز

می توانم

با تو دوست بدارم همه ی هستی را

می توانم هنوز….

انگشتم می فشارد آژیر درت را

هنوز می توانی آژیر خطر را احساس کنی….

راه بده به کبوترهایم

راه بده به کبوترهایم

که زمین را، روز را، خورشید را،

و تو را

در پناه بال های درخشان خود می خواهند

فردا دیر است، فردا دیر است،

باز کن این در را بر خدای صلح جاویدان

امروز، اکنون….

--------------------------------------------------

دور است
دور دور
فریادهای کو
تا او نمیرسند
فریادهای کو
در بعد های فاصله سرگشته می شوند
دور است


دور دور
پشت هزار تو
پشت هزار پرده به طول هزار سال
خورشید من
از من
دور است
دور دور

---------------------------------------------

سهمی نبرد از بارش باران
و رود
بدرود گفتش
رویید و رویانید
بر پیکر خود
خارهای تیز زهر آلود را کاکتوس
کاکتوس طعمه خوار
در شوره
زار خشک
گل بود اگر می بود باران
گل بود اگر با رود می رویید

--------------------------------------------

از در درآ درآ که دلم بی قرار توست
گلزار من شکفته ی ابر بهار توست

ای روشنایی سحر ای لطف صبحدم
بیدار چشم شب همه در انتظار توست

پنهان نمی شوی که تویی نور آفتاب
در پرده ای و ماه همان پرده دار توست

در پرده تیغ آتش خورشید کی ش؟
در این کبود سرد شکاف از شرار توست

اجر شکیب دشت بر ایام سرد دی
گل خند و خنده های بلند هزار توست

ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن
این آبدار لعل دل من نثار توست

-----------------------------------------




:: برچسب‌ها: شعر سیما یاری- اشعار سیما یاری-شعر-سیما یاری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: